علی کوچولوی راست قلب، قربانی شد +عکس
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۴۵۲۷۴
اشتباه نشود! این کودک 3 بار به وسیله یکی از مشهورترین پزشکان سونوگراف شیراز (دکتر واو ، الف)، سونوگرافی شده بود ولی او یکبار هم درباره عدم سلامت کودک هشدار نداده بود و متوجه نشده بود که اعضای بدن این کودک برعکس سایرین است. در حالی که تشخیص این موارد از ابتدایی ترین اهداف سونوگرافی هست.
الف: 24 مرداد ماه کودکی از دنیا رفت که علیرغم بستری بودن چندین روزه اش در یکی از گرانترین بیمارستان های خصوصی شیراز (بیمارستان د.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اشتباه نشود! این کودک 3 بار به وسیله یکی از مشهورترین پزشکان سونوگراف شیراز (دکتر واو ، الف)، سونوگرافی شده بود ولی او یکبار هم درباره عدم سلامت کودک هشدار نداده بود و متوجه نشده بود که اعضای بدن این کودک برعکس سایرین است. در حالی که تشخیص این موارد از ابتدایی ترین اهداف سونوگرافی هست.
مادر علی کوچولو داغدار اوست؛ اما این حادثه و حوادث متعدد از این دست، همه ما را داغدار اوضاع نابسامان نظام سلامت کشور می کند. برخی از پزشکان اخلاق حرفه ای و حتی انسانی را کنار گذاشته اند درحالیکه هیچگونه نظارتی بر عملکرد آنها وجود ندارد. از دست این پزشکان سودجو به چه کسی شکایت ببریم وقتی که سازمانی از خود صنف پزشکان به عنوان مرجع شکایت تعیین شده است؟؟ تا کی باید مردم صبر کنند و علیرغم پرداخت هزینه های نجومی، تماشاگر ازدست رفتن عزیزانشان باشند؟؟
متخصصانی که حتی بیمار را چک نمی کنند:
داستان علی کوچولو این گونه شروع می شود که یک زوج جوان منتظر تولد اولین فرزندشان بودند. علیرغم هزینه ای سنگین پزشکی، از ماه های ابتدایی چکاب های سلامت را انجام می دادند که مبدا به نوزادشان که همه زندگی آنهاست آسیبی وارد شود.
ساعت 6 بعد از ظهر 4 مرداد ماه علی کوچولو متولد شد. 12 ساعت بعد از تولد، حال کودک بد شد. پزشک فوق تخصص کودکان به بالین آمد، البته نه برای چک کردن سلامت، بلکه برای کاسبکاری، وگرنه پزشک عمومی هم اولین کاری که می کند چک کردن تنفس و صدای قلب مریض است. دست و پای کودک را بالا می برد و رها می کند و سپس می گوید مشکلی ندارد.، دور سر و قدش را اندازه می گیرد، چشم و گوشش را با چشم معمولی نگاه می کند و می رود. خانواده کودک بعدها متوجه می شوند که متخصص برای همین ویزیت 200 هزار تومن گرفته است.
3 روز کودک در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان خصوصی (د..) شیراز بستری است؛ 5 بار هزینه ویزیت پزشک متخصص می دهند اما تشخیص بیماری که به کنار، متخصصین محترم حتی متوجه نمی شوند که قلب کودک در سمت راست بدنش قرار دارد. اگر بخواهم بهتر بگویم وقت نگذاشتند که بفهمند. وقتی که پرداختی به پزشک در ایران بر خلاف بسیاری از کشور ها، بر اساس تعداد ویزیت است، پزشکانی از این دست وقتی برای مریض نمی گذارند و همواره در تلاش است که تعداد ویزیت شدگان را افزایش دهد تا درآمدش از این هم بیشتر شود..بیچاره مردم که گرفتار این اوضاع هستند...اگر هم حرفی بزنند با توجه به انحصار ایجاد شده توسط پزشکان و کمبود پزشک، با عبارت نمی خوای مریضت رو بردار و برو رو به رو می شوند...
مدارک نشان می دهد که بعد از سه روز تنها تشخیص متخصصان بیمارستان افت قند و بیماری زردی بوده است. در حالی که قلب کودک سوراخ بوده همچنین رگ قلبش گرفته بوده. اما پزشکان متخصص ما!! حتی نفهمیده بودند که قلبش کجاست.
15 روز بعد از تولد علی کوچولو یک پزشک متعهد گمنام در شهرستان، کودک را ویزیت می کند و تازه خانواده متوجه می شوند که قلب کودکشان در سمت راست قرار دارد و مشکل کودک از قلبش است.
"گزارش پزشک فوق تخصص نوزادان، دکتر محمد برزوئی و اعلام طبیعی بودن تمام وضعیت ها از جمله قلب"
"گزارش متخصص اطفال و اعزام به nicu جهت بستری هیچ اشاره ای به مسئله قلب و قرار داشتن قبل کودک در سمت راست نشده است"
"تصویر برداری از قفسه سینه یک روز پس از تولد و طبیعی اعلام شدن تمامی فاکتورها"
پزشکی که به بهانه اورژانسی نبودن تا ایست قلبی علی کوچولو به بالینش نمی آید.
داستان نبود امکانات در شهرستان و شهرستان های مجاور طولانی است. به هر حال بعد از سه روز انتظار و خالی نبودن بخش مراقبت های ویژه کودکان در بیمارستان های شیراز، یک تخت در بیمارستان نمازی شیراز خالی می شود. کودک را نیمه شب به صورت اوژانسی با آمبولانس به بیمارستان نمازی می رسانند تا عملیات اکو انجام شود. اما پزشک علی کوچولو را اکو نمی کند...صبح،ظهر و غروب تا اینکه علی کوچولو ایست قلبی می کند و با شوک برمی گردد.
پرستاران مدعی هستند که پزشک تشخیص داده بوده است اوضاع علی کوچولو اورژانسی نیست در حالی که پزشک شهرستان می گوید که اورژانسی بودن اوضاع علی کوچولو را اطلاع داده است. پرستاران هم مدعی هستند نمی دانستیم سه روز در شهرستان در حالت اورژانسی منتظر بوده اید.
"به علت نبود امکانات و خالی نبودن تخت در شیراز ابتدا از شهر الف به ف و سپس بعد از انتظار مجدد به شیراز اعزام شدند. تصویر مربوط به اعزام از شهرستان ف به شیراز"
انتقال هوایی دارو به شیراز قطب پزشکی کشور در سال 1396:
بعد از ایست قلبی کودک و احیا، پزشکان بالاخره قبول می کنند که اوضاع اورژانسی هست و عملیات اکو انجام می شود. نتیجه اعلام می شود. قلب کودک سوراخ است و یکی از رگهای قلبش در حال مسدود شدن است. پزشک تشخیص می دهد که داروی پروستاگلای که داروی کمیابی هم نیست برای کودک حیاتی است. اما در کل شهر شیراز و همه بیمارستان های تخصصی آن این دارو یافت نمی شود. بیمارستان دنا، مادر و کودک، نمازی، زینبیه، کوثر و....توسط بستگان علی کوچولو نیمه شب دارو از داروخانه 13 آبان تهران تهیه می شود و با اولین پرواز به شیراز فرستاده می شود.
خرید دارو از داروخانه 13 آبان تهران
فاکتور ارسال هوایی دارو به شیراز
تأخیر در عمل و خداحافظ علی کوچولو:
صبح 23 مرداد دکتر متخصص برای معالجه علی کوچولو دستور آنژیوگرافی در روز بعد را صادر میکند، نیمه شب اما کودک برای دومین بار ایست قلبی می کند و دوباره بر می گردد. پزشکان تشخیص می دهند که در این وضعیت به علت ناپایداری سیستم قلبی امکان عمل قلب وجود ندارد. این را البته حمل به صحت می کنیم و نه اینکه از انجام عمل سخت طفره رفته اند. به هرحال علی کوچولو امید دل مادر و پدرش 24 مرداد ماه از دنیا رفت. شاید اگر سونگراف به تصاویر دقت می کرد، پزشک متخصص اطفال وظیفه خود را درست انجام می داد یا اینکه در اکو کردن علی کوچولو این همه تأخیر به وجود نمی آمد، ماجرا نوعی دیگر رقم می خورد.
"گزارش فوت و اعلام اینکه قلب کودک در سمت راست قرار داشته است"
تعارض منافع در نظام سلامت:
با چشمی اشکبار و دلی پرخون به امید نجات مردم کشورم می گویم که هرچند هنوز هستند پزشکان متعهدی که به دنبال تسکین آمال مردم باشند ولی نظام سلامت نیازمند وزیر و برنامه ریزانی است که حافظ منافع مردم باشند نه اینکه خود پزشک و در تصمیم گیری ذی نفع باشند. اصلی که در اکثر کشور های جهان مراعات می شود. چه عاملی باعث شده است که علیرغم رغبت اکثر دانش آموزان به شغل پزشکی سرانه پزشک متخصص در ایران حتی از فلسطین، تاجکستان و قزاقستان و ...هم کم تر باشد و چه عواملی باعث شده است که برخی از پزشکان که از اخلاق حرفه ای و انسانی بویی نبرده اند، علیرغم حقوق نجومی، بدون هیچ حراسی در انجام وظایف بدیهی خود کوتاهی کنند. علی کوچولو دیگر برنمیگردد ولی امیدوارم دیگر برای هیچ مادری این حوادث تکرار نشود.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۴۵۲۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شک و تردید سالم است، اما در پزشکی میتواند خطرناک باشد!
فرارو- وقتی صحبت از اعتماد عمومی به میان میآید در پزشکی بر سر دوراهی قرار داریم. پس از وقوع پاندمی کووید که علم را تحت الشعاع سیاست قرار داد جای تعجبی نیست که اعتماد به علم پزشکی روندی فرسایشی را طی میکند. در واقع، اعتماد به پزشکان از ژانویه ۲۰۱۹ میلادی به این سو به پایین سطح خود رسیده است. در نتیجه، افراد بیش تری به دنبال صداهای کمتر متعارفی در عرصه سیاست هستند که به باورهای آنان نزدیکتر است و تمایل دارند آن صداها را بپذیرند. برای مثال، "رابرت اف کندی جونیور" از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باوری به واکسن ندارد و از جمله افراد بدبین نسبت به این موضوع قلمداد میشود. نتیجه برخی از نظرسنجیها از حمایت دو رقمی از او حکایت دارد. این میتواند زنگ خطری برای علم پرشکی باشد.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، این در حالیست که سیستم پزشکی در جلسات حضوری و هم چنین بولتنهای بهداشت عمومی به اعتماد متکی است. بی اعنمادی میتواند پزشکان را به سوی فرسودگی شغلی سوق دهد و باعث بروز نتایج منفیای برای بیماران شود که در صورت وجود اعتماد قابل اجتناب خواهند بود. زوال اعتماد به علم پزشکی و پزشکان تا حدی عامل افزایش نرخ سرخک در بین کودکان واکسینه نشده، عدم رعایت غربالگری سرطان توصیه شده و امتناع از مصرف داروهای پیشگیری کننده است. هیچ راه حل آسانی در این مورد وجود ندارد. اگر راههایی برای بازگرداندن و تقویت اعتماد به بیماران پیدا نشود جان افراد بیش تری از دست خواهد رفت.
در مورد پزشکان امریکایی این بی اعتمادی فضای نسبتا تازهای میباشد و پیشتر چندان موضوع بی اعتمادی به پزشکان مطرح نبود.
تردید نسبت به پزشکی معادل نیهیلیسم پزشکی نیست. دادههای پشت داروهایی که پزشکان تجویز میکنند و تصمیماتی که میگیریم نباید تنها در اختیار ما باشد. افراد حق دارند اعداد را بررسی کنند و در مورد ریسک و منافع خود تصمیم بگیرند. با این وجود، زمانی که این شک و تردید به ناباوری مذموم و جبران ناپذیر تبدیل میشود میبینیم که برخی از بیماران تصمیمات خطرناکی اتخاذ میکنند و زمانی که پزشکان با ناامیدی پاسخ میدهند این موضوع صرفا باعث جدایی و فاصله بیشتر بین پزشک از بیمار میشود.
اعتماد گاهی اوقات با ارائه واضح حقایق و ارقام قابل ترمیم است واقعیت آن است که اعتماد چیزی فراتر از توضیح اعداد است. پزشکان چیزهایی در مورد بدن به بیماران میگویند که قابل مشاهده نیستند. پزشکان تغییرات سبک زندگی و دارو را برای درمان یا پیشگیری از مشکلاتی که ممکن است توسط بیمار احساس نشوند توصیه میکنند. جراحان به نسخه عمیقی از اعتماد به نام قرارداد جراحی اشاره میکنند: این ایده که وقتی افراد زیر چاقو میروند به جراح خود اجازه میدهند که بدن شان را باز کند تا آنان را بهتر کند. این اعتماد را باید به دست آورد.
در مواقع اضطراری بیماران این فرصت را ندارند که انتخاب کنند به چه کسی اعتماد کنند و تصمیمات پزشکی باید عجولانه و حتی در کسری از دقیقه اتخاذ شوند. بنابراین، بخشی از کار پزشکان ایجاد رابطه سریع است. این تصمیم گیری زمانی که اعتمادی که پیشتر بین بیمار و پزشک وجود داشته اکنون از بین رفته دشوارتر میشود.
در پزشکی به ایده تصمیم گیری مشترک اشاره میشود که در آن تصمیمات پزشکی به طور مشترک توسط پزشک و بیمار برخلاف لحن پدرانه سالیان گذشته گرفته میشوند. در نتیجه، پزشک به بیمار خود نمیگوید چه کاری را انجام دهد در عوض اطلاعات لازم را به او ارائه میدهد تا بیمار بتواند مسیری را که برایش مناسب است انتخاب کند. اگر بیمار نخواهد یا نتواند آن چه را که پزشک مطرح میکند باور کند دانش پزشکی بی فایده میشود.